فستیوال عمان
استاد لطفا کمی در مورد فستیوال عمان بگویید چگونه به آن دعوت شدید؟ آیا اینگونه فستیوال ها بصورت دوره ای برگزار می شود؟
بصورت دوره ای که خیر هر از گاهی فستیوال عود در جهان برگزار می شود که من همیشه به دعوت وزارت فرهنگ و هنر کشورهای مبزبان در آن شرکت می کنم و معمولا در برنامه هایم دو کار را انجام می دهم یک قسمت سخنرانی در مورد کار پژوهشی عود و یک قسمت هم نوازندگی.
تمامی اساتید و نمایندگان کشورهای دعوت شده به این برنامه بخش سخنرانی را دارند؟
خیر ، در کار موسیقی اینگونه است که محقق موسیقی و نوازنده یک نفر نیست ولی در بعضی موارد هر دو بخش را یک نفر انجام می دهد فعالیت من در هر دو زمینه جدای از علاقه ام نیازی است که در هر دو بخش احساس می کنم.
فستيوال عمان (مسقط) از چپ به راست استاد مجيد ناظم پور (نماينده عود ايران در اين فستيوال) ، دكتر محمود قطاط ، استاد نصير شمه . بربت ساخته شده توسط استاد محمدي در دست استاد ناظم پور ديده مي شود.
مصاحبه استاد ناظم پور با تلويزيون عمان (فستيوال مسقط)
مصاحبه استاد ناظم پور با راديو عمان (فستيوال مسقط)
در مورد شناخت و پژوهش برای نوازنده چه نظری دارید؟
هنگامی یک کار ، کار هنری محسوب می شود که شناخت عمیقی را به همراه داشته باشد. وقتی من این ساز را به دست می گیرم بایستی پیشینه این ساز را به خوبی بشناسم. نوازنده ای که بداند چه بر سر این ساز در طول چندهزار سال آمده قطعا اجرایش با کسی که هیچ شناختی از تاریخ این ساز ندارد متفاوت خواهد بود. متاسفانه در دانشکده های موسیقی در ایران به این مقوله کمتر پرداخته می شود و وقتی با خیلی از فارغ التحصیلان این مرکز صحبت می کنیم می بینیم که فقط مقداری هارمونی ، سلفژ ، کنترپوان ، تنظیم و نوازندگی (ردیف) می دانند ولی اگر اعتقاد شخصی من را بخواهید اگر قرار باشد فردی ۱۰۰ واحد درسی در دانشکده بخواند بایستی ۹۹ واحد فرهنگ ، تاریخ ، فلسفه و ادبیات بخواند و یک واحد موسیقی.
موسیقی زبان فلسفه است و چیزی جز فلسفه نیست (البته در مقوله موسیقی جدی که قرار است شنونده را به فکر وا دارد) وقتی شنونده ای به این موسیقی گوش می دهد بایستی یکسری چراهای فلسفی از دنیای اطراف و درون خودش در ذهن او ساخته شود.
با تمام احترامی که به فلسفه زمان فارابی قائل هستم فلسفه امروز باید متفاوت باشد. شکل گرفتن آن فلسفه در زمانی بود که معتقد به چهار عنصر بودند در حالیکه ما در عصر ۱۱۰ عنصری زندگی می کنیم. آسمان نیز در آن زمان به هفت طبقه تقسیم می شد ولی امروزه ما کهکشانهای بسیاری با فواصل سالهای نوری می شناسیم پس این فلسفه بایستی خیلی عمیق تر از آن باشد. ولی متاسفانه در همان مباحث فلسفی هم شده همان مباحث قدیم را تکرار کردن و در زمینه موسیقی شده نواختن بدون تفکر.
آیا در همه حوزه های موسیقی مجاز به نوآوری هستیم؟
یک زمانی کسی خود را کارشناس موسیقی دوره قاجار یا مثلا موسیقی باروک معرفی می کند یا سمیناری را در این رابطه برگزار می نماید دیگر اجازه ندارد نو آوری کند و بایستی قطعات را با همان لحن و حتی با همان سازهای ناقص در فضای اکوستیک بدون میکروفون و با همان لباس و گریم اجرا کند تا مخاطب احساس کند در آن دوره چگونه موسیقی اجرا شده است.
نظرتان در مورد اجرای قطعات سایر ملل جهان با سازهای سنتی ایران چیست؟
تجربه های قشنگی خوهد بود و شناخت بیشتری نسبت به ساز خود به دست می آوریم ولی به عنوان هدف نمی توان از آن استفاده کرد قطعا آن قطعات بر روی ساز های مختص خودش بهتر اجرا خواهد شد.